مقالات آرشیو خبر ها
سرافراز

سرافراز

چمن های لگد خورده ی ورزشگاه بوردو به خوبی و ذره ذره حضور جنگجوی تکرار نشدنی ارتش لاجوردی را در حافطه ی همیشه ی خود حفظ خواهد کرد تمثالی ساخته شده از جنس ابهت که در لایه لایه ی وجودش شکوه بی بدیلی از غرور تمام اسطوره های عالم را فریاد می کشد.

 

درست در دقیقه 67 بازی بود که سزار سرخپوش یکبار دیگر خدای گونه توپ را از گل بیرون کشید که مهر تاییدی بر این فرضیه به جای نهد که گونه ای از عقاب های بلند پرواز هرگز پیر نمی شوند و هر چه از عمرشان می گذرد بیش تر اوج می گیرند و بعد دیگری از آسمان را با بال هایشان پاره می کنند.

 

درست در 18 سال پیش بود که اولین حضورش را در سپاه آتزوری تجربه کرد نوید حضور یک سنگربان با ثبات و مطمئن را داد اما بی گمان هیچ کس بر این فکر نبود که این دوره ی ثبات به مدت 18 سال و با کیفیتی که همگان می دانیم و به طول انجامد یکی از نقل قول های معروف آن زمان متعلق به کارلو آنچلوتی کبیر زمان سرمربیگری در موردش گفت:

 

او رونالدو (رونالدوی واقعی، نازاریو دلیما) دروازبانهاست.

 

والبته نیازی نیست که ذکر شود کارلتو با خیلی از مشاهیری که هر روز از هر بازیکن جوان و معمولی یک وارث برای پله و مارادونا پیدا می کنند سر و کار داشته است. در این بین و در تمامی این دوران سنگربانان متعددی آمدند و کم و بیش درخشیدند و رفتند اما تنها اسم یک دروازبان به اسم گلر قرن شناخته می شود و همچنین به عنوان بهترین دروازبان 23 سال اخیر بالاتر از بزرگانی چون اشمایکل، وندرسار، کان ، تافارل و... قرار گرفته است اما ساده انگارانه است که حتی گمان بریم اضافه کردن یک رکاب زینتی به الماس خوش تراش تاثیر آنچنانی به ارزش و بهای ناب نگین بگذارد و این جوایز و عناوین شاید اعتبار چندانی در مقابل حافظه ی تاریخی تماشاگران فوتبال ندارد و به نوعی اعتبار خودشان را در قبال لمس شدن توسط بزرگان می گیرند زیرا سیاست انتخاب شدن ستاره ها و اهدای جوایز فردی به شدت تحت تاثیر دستاورد موفقیت تیمی قرار می گیرد چونانکه اگر تیمی موفقیتی در خور کسب نکند شانس بازیکنان آن گروه برای فتح کردن سکو های جوایز فردی به شدت افت می کند.

 

هر چند که این روزها مقایسه های گوناگونی با سوپرمن می شود و بعضا گستاخی هایی که شامل هم رده قرار دادن امثال دخه ا، کورتوا، نویر... می شود اما گذر زمان بار دیگر مهر تاییدی به ارزش های یگانه ترین شماره یک دنیا خواهد گذاشت کما اینکه از این دست مقایسه ها با ایکر کاسیاس و پتر چک هم صورت می گرفت اما الان آن ها کجا یند و... او کجا. زمان حاضر را نمی دانم اما بی شک پس از خداحافظی بهترین دروازبان قرن از دنیای فوتبال جایزه ای به اسم جان لوییجی بوفون به بهترین سنگربان دنیا در هر سال اعطا خواهد شد.

 

فصل 2015/2016 بی گمان جایگاه ویژه ای در میان تمامی فصول رویایی و خاطره انگیز سزار دارد نه فقط برای رفلکس های بوفونی مختص به خودش، نه فقط برای شعبده هایی که گاه و بی گاه برایمان رو کرد، نه فقط برای شکستن رکورد بسته نگه داشتن گل در کل تاریخ درخشان و طولانی سری آ، نه فقط برای تحسین های جمعی بسیاری از بازیکنان و کارشناسان به پاس در اوج سیر کردنش برای همه ی این سال ها (ذکر یک مورد خالی از لطف نمی باشد که بازیکنان لسترسیتی همگی پس از قهرمانی در جزیره در روز تمدید قرارداد جیجی با یووه یکی از پیراهن های لستر را امضا کرده و برای او فرستادند..) و نه به هزاران نه دیگری که می شد ذکر کرد اما به واقع تفاوتی شگرف را می توان در یووه امسال و البته معمولی ترین ایتالیای تاریخ (از لحاظ بضاعت و طیف بازیکن) لمس کرد و آن چاکرای روح بزرگی به قامت عظیم ترین کوه دنیاست که در کالبد تمامی هم سنگرانش سخاوتمندانه تزریق کرد.

 

بی شک سهم بزرگی از قهرمانی امسال یووه مدیون هدایت پدر گونه اوست که حوالی انتهای ماه اکتبر یک بار دیگر یووه را با بزرگترین سیو فصلش نجات داد، اما این بار نه با دست هایش که با بیان خشمش از نحوه ی بازی یووه در مصاحبه پس از شکست به ساسولو که ثمره ی این خشم 26 برد در 27 بازی آتی بود. تفاوت دیگر او در این فصل تطبیق ستودنی با آخرین سیستم های فوتبال مدرن بود که در سن 38 سالگی خارق العاده می نماید و نشان از به روز بودن همیشه ی سزار دارد.

 

او  متعلق به عصر دروازبانان روی خط می باشد (مانند اشمایکل، کان، وندر سار...) که سبک خاصی داشتند. با توجه به درخواست احتمالا تاکتیکی کنته و آلگری مثلث BBC را به مربع BBBC تغییر داد و هم زمان در نقش متفاوتی چون سوییپری تمام عیار دیوار بتنی را محکم تر از هر زمان دیگری از نو ساخت در این سیستم در زمان دفاع چون مدافعی عمل می نمود و در زمان حمله چون هافبک بازیسازی بود. همکاری سه نفره با مانژوکیچ و موراتا در بازی برگشت با میلان که منجر به گل پیروزی یووه در آن بازی مهم شد خود گواه از این مدعا ست که جدای دید فوق العاده برای یافتن بهترین گزینه و زمان بندی بی نظیرش برای ارسال توپ، در بازی با پا نیز پیشرفتی شگرف در بازی اش یافته است که تیم را در کنار بونوچی صاحب یک سوییپر مجازی دیگر کرده است و این امکان را که تیم در زمان حمله با فشردگی بیشتری بازی کند را فراهم می سازد.

 

آندره آ بارتزالی در پایان بازی مقابل آلمان با حالتی حزن آلود و چشمانی گریان (که درون هر صخره ای را سوراخ می کرد) رو به خبرنگاران اذعان داشت که هیچ کسی دیگر این ایتالیا و تمام کارهای فوق العاده ای که ما انجام دادیم را به یاد نخواهد آورد. اما از دید نگارنده اشک ها و حالات سزار سرخپوش که به ندرت اتفاق می افتد در ذهن علاقه مندان فوتبال حک می شود که خود بیانگر امید و باور و ایمانش به خوبی این تیم بو ده است که با پنالتی های مضحک آن 4 نفر بر باد رفت. اما همگان بی تردید این ایتالیای دوست داشتنی را و نحوه ی حذف شدن بی رحمانه اش را که در رقابت پایاپای با قهرمان جهان در سخت ترین قرعه ی ممکن از ابتدای جام تا انتها را به یاد خواهند داشت. همه به یاد خواهند داشت که مدافع عنوان قهرمانی جهان چطور به سبک تیم های ضعیف سری آ سیستم ایتالیای کونته را آینه کرد تا از باخت و عقب افتادن جلوگیری کند، حال تفاوت مهره های دو تیم در خط میانی و حمله را کنار می گذاریم!

 

از همه مهم تر تصویر به ندرت دیده شده شامل چشمان اشک آلود کاپیتان که به سرخی پیراهنش می گرایید و یادآور پیراهن دوم یووه در زمان کاپلو می بود. یووهای که به سری ب تبعید شد اما با وجود پیشنهاد های متعدد از تمامی تیم های درجه یک آن زمان اروپا (بالغ بر 10 تیم رئال بارسا بایرن چلسی منچستر آرسنال رم میلان اینتر لیون) در بهترین دورانی که می توان برای یک دروازبان متصور بود (28 سالگی پس از قهرمانی در جام جهانی) اما گران ترین سنگربان تاریخ برآن نشد تا رکورد انتقال دروازبانان را که متعلق به خودش بود بشکند و هم زمان به عشق و وفا معنای تازه ای بخشید.

 

خانم ها، آقایان از آن زمان 10 سال می گذرد اما جان لوییجی بوفون چون ستاره ای پرنور، جذاب تر از همیشه می درخشد و هنوز می تواند ما را در تک تک لحظات دو سال آینده (به خواست خودش تا 40 سالگی) به شیو ه همیشگی خودش سحر کند. وگرنه به قول بالوتلی او اگر خودش بخواهد تا 2 یورو ی دیگر هم می تواند با این کیفیت یگانه برای ایتالیا دروازبانی کند.

 

جان لوییجی بوفون سرفراز و شکوهمندانه تر از هر زمانی از مسابقه یا تورنمنتی بیرون آمد چونانکه هر چه در توان داشت را ارائه داد و یک تنه می خواست ارتش لاجوردی را با چنگ و دندان بر روی دوشش حمل کند و حتی برخلاف همتای آلمانی اش جهت اکثر پنالتی ها  را که در مقایسه با رقیبشان خیلی بهتر نواختند درست انتخاب می کرد ، ولی تقدیر این بار با او سر نزاع بسته بود و دست آخر هم رام نشد اما در این میان چمن های لگد خورده ی ورزشگاه بوردو  چه خوش شانس بود که می تواند گوهر اشک های او را که به واسطه خوی پیروزی و کارنامه ی غنی اش به ندرت از گونه هایش اشک جاری می شود را  به ارث ببرد.

 

نوشته ای از: امیر محمد خانی


«به اشتراک گذارید»
Google+ Twitter Facebook
نازنین راهبر
نازنین راهبر«نگارنده اخبار»
ارتباط با نگارنده: