رویدادها آرشیو خبر ها
قسمت دوم از کتاب اندراه ا پیرلو

قسمت دوم از کتاب اندراه ا پیرلو

پیرلو کونته رو نابغه ی دیوانه خطاب می کنه و می گه کونته بیش از هر کس دیگه ای سوپرایزش کرد. گفت فقط با یه گفت و گوی کوتاه تونسته بود هم یووه رو فتح کنه هم اون رو و هردو با هم به سرزمین یووه رسیدیم. می گه کونته همون روز اول در حالی که انگار تو رگ هاش آتیش بود برای ما سخنرانی کرد. گفت این تیم، دوستان من، از 2 تا هفتمی متوالی داره میاد. این مسئله شوکه کننده و غیرقابل قبوله. من برای هفتم شدن نیومدم اینجا پس بهتره این آشغال بود رو تمام کنید !

- انتظار داشتم کونته یه مربی سخت گیر و کاریزماتیک باشه، ولی انتظار نداشتم اینقدر در مسائل تاکتیکی و فنی اینقدر قوی باشه. کونته می تونه به بزرگترین مربیان دنیا درس مربی گری بده، اگر ساکی نابغه بود، پس کونته چیه ؟ همیشه ناراضیه، همیشه جزیاتی هست که ازشون شاکیه. همیشه پیشاپیش می دونه 45 دقیقه بعدی چه اتفاقی رخ می ده.

- بعضی وقت ها توی تمرینات یه حرکت تاکتیکی رو تا وقتی اونطوری که دلخواهشه انجام ندید متوقف نمی کنه. گاهی صرفا برای یک حرکت تاکتیکی 45 دقیقه توی تمرینات وقت می زاره و برای همین ما مقابل حریف ها می تونیم انجامشون بدیم.

- کونته روزنامه ها رو می بره، با ماژیک قرمز روشون خط می کشه و دور مصاحبه ها دایره می کشه و می زاره روی در و دیوار رختکن. به طور مثال یه بار به رختکن میاد و میگه :

- بچه ها روزنامه هایی که زدم به در دیدید ؟ می گند ما نقطه ضعف داریم.
- مزخرف می گند مربی.
- شاید مزخرف بگن، ولی اگر شما مردید این رو توی زمین نشون بدید. تو زمین بهش بگید داره اشتباه می کنه. این یکی رو دیدید؟ می گه افت یووه هم فرا خواهد رسید.
- بازم مزخرف می گند مربی.
- توی این تله ها نیفتید، چند راه برای اثبات اینکه مزخرف میگه هست ؟ فقط بردن. خط آخر رو که دایره کشیدم خوندید ؟
- آره اون احمقه می گه ما منفور ترین تیم جهانیم، همه هم می دونند.
- اون درست می گه و وقتی رفتیم توی زمین باید بابت این تحسین ازش تشکر کنیم. این یعنی ما برگشتیم، این یعنی حریفا از ما می ترسند. این یعنی ما داریم حرمت نامی که روی لباسمون هست رو حفظ می کنیم، یادتون باشه، فقط بازنده هان که ترحم و محبت دیگران رو به خودشون جلب می کنند.
- ولی رئیس، اون بعدشم گفته شما دیوانه اید.
- پس می بینی ؟ حتی با همه ی حماقتش اون هم این رو فهمید. تو هم 1.20 یورو باید به من بدی.
- بابت چی؟
- بابت روزنامه.
و کلمات نمی تونه توصیف کنه که من چقدر عاشق این مرد ام !

- پیرلو از لیپی خیلی تعریف می کنه. میگه اگر لیپی در اینتر می موند من تا آخر عمر در اینتر می موندم چون باشگاه محبوب کودکی هام بوده و حاضر بودم تا ابد برای لیپی بازی کنم. می گه یه بار لیپی در طول جام جهانی 2006 با عصبانیت اومد توی رختکن و گفت : همتون آشغالید، چرا روی بازی تمرکز نمی کنید ؟ بیش از اندازه حرف می زنید. بیش از اندازه مصاحبه می کنید. همه اسرار تیم رو لو می دید. همه به طور آنی می دونند توی تیم چه خبره، یعنی من به شما هم نمی تونم اعتماد کنم ؟ باید از شما هم پنهان کنم که چی تو سرم می گذره ؟

- یه جا داره از برلوسکنی تعریف می کنه : که چطور میومد تیم رو برای بازی آماده می کرد با سخنرانی هاش و اینطوری توصیفش می کنه : مثل آنتونیو کونته ای که روی صندلی ریاست نشسته باشه.

- از آنیلی هم تعریف می کنه. می گه آندره آ با ما همیشه مهربان و آرام بوده. نیاز ها ما براش همیشه الویت بوده. ما همیشه حس کردیم که حال و روز ما براش از حال و روز خودش هم مهمتره. اولیت اول زندگیش حتی مهم تر از خودش یووه است. و خط قرمزش بی احترامی به یووه است. هرجا و هرکسی که به یووه بی احترامی کنه یه آدم دیگه میشه، غرش می کنه، از یووه اش دفاع می کنه و از هیچکس هم نمی ترسه.
«به اشتراک گذارید»
Google+ Twitter Facebook
حسین صالحی
حسین صالحی«مدیر سایت»
ارتباط با نگارنده: